1- آیا می دانید طوماری که پس ازغدیر نوشته شد چه بود و به چه منظوری نوشته شد

مخالفان غدیر، برای اعلام مخالفت خود با ولایت علی(ع)، پس از گفت‌وگوی فراوان، عهدنامه‌ای به خط سعید بن عاص نوشتند تا بگویند که پیامبر، شخصی را برای امامت و رهبری تعیین نکرد و مردم باید با تشکیل شورا هرکس را می‌خواهند، برگزینند و هدف اصلی آنان از این کار، انکار ولایت حضرت علی(ع) بود. در بخش‌هایی از این عهدنامه آمده بود:

این عهدنامه‌ای است که گروهی از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله ـ اعم از مهاجر و انصار ـ بر مضمون آن اتفاق کرده‌اند. آنان کسانی هستند که خداوند متعال، در کتاب آسمانی، به وسیله رسول و به زبان او، آنان را ستوده است. این گروه بعد از کوشش در رأی و مشورت در امر، از سر دل‌سوزی برای اسلام و مسلمانان در طول تاریخ، آنچه را به مصلحت دین و مردم می‌دانستند، در این عهدنامه منعکس کردند تا نسل‌های آینده با به کار بستن مضامین آن و پیروی از این روش، سعادت دنیا و‌ آخرت خود را به دست آورند.

اما بعد؛ به‌درستی که خداوند متعال به منّ و کَرَم خویش، محمد را به‌سوی مردم فرستاد تا دین مورد رضایت او (خدا) را به مردم ابلاغ کند و رسول خدا صلی الله علیه و آله در وظیفه تبلیغی خود کوتاهی نفرمود و آنچه را مأمور به تبلیغ آن بود، به مردم اعلام و مسلمانان را به حفظ آن مأمور ساخت، تا آنکه دین به کمال خود رسید و واجبات و سنن الهی در جامعه اجرا شد. پس از آن، خداوند، رسول خویش را به‌سوی خود، خواند و آن حضرت در کمال عزت و احترام، دعوت حق را لبیک گفت و به دیار باقی شتافت، بدون آنکه شخص خاصی را به جانشینی خود برگزیند، بلکه اختیار تعیین خلیفه را به مردم واگذار کرد تا هرکس را که مورد اطمینان آنان باشد، به جانشینی رسول و ولایت امر مسلمانان برگزینند و به درستی که برای مردم مسلمان، پیروی از رسول خدا صلی الله علیه و آله شایسته است، چنان‌که خداوند در قرآن می‌فرماید: «برای کسانی که مشتاق دیدار پروردگار در روز قیامت هستند، پیروی از رسول، نیکو است.» به راستی که رسول خدا صلی الله علیه و آله کسی را جانشین خود قرار نداد، تا خلافت در یک خاندان جای نگیرد و دیگران هم از آن بهره‌ای ببرند و همچون ارث از شخصی به شخص دیگر منتقل نگردد و در میان ثروتمندان دست به دست نچرخد و هیچ خلیفه‌ای نتواند ادعای خلافت در اولاد خود را تا روز قیامت بکند. بر مسلمانان هر عهد و زمانی لازم است که بعد از مرگ هر خلیفه، اصحاب حل و عقد آنان، پس از تبادل افکار و مشورت، زمام امور مسلمانان را به کسی بسپارند که او را صالح و شایسته تشخیص دهند و او را ولیّ امر مسلمانان و صاحب اختیار اموال و جان آنان قرار دهند؛ زیرا صلاحیت و لیاقت برای این امر (تشخیص ولیّ امر) بر اصحاب حل و عقد است و آنان از تشخیص ولیّ امر ناتوان نخواهند بود. پس اگر کسی ادعا کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله شخص خاصی را به جانشینی خود برگزیده و او را به اسم و نسب معرفی کرده است، سخنی بیهوده گفته و برخلاف نظر اصحاب رسول الله صلی الله علیه و آله رأی داده و با جماعت مسلمانان به مخالفت برخاسته است. اگر کسی مدعی شود که خلافت و جانشینی رسول، ارث است و بعد از او به دیگری منتقل می‌گردد، سخنی به گزاف گفته است؛ زیرا رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: ما گروه انبیا ارث به کسی نمی‌دهیم و آنچه از ما باقی بماند، صدقه است. و اگر کسی مدعی گردد که خلافت رسول شایسته هرکس نیست، بلکه شخص معیّن و خاصی از میان مسلمانان سزاوار این مقام است و خلافت حق اوست و برای دیگری سزاوار نیست؛ زیرا خلافت در ادامه نبوت است و همان حکم را دارد، پس این سخن شنیدنی نیست و گوینده آن دروغ‌گو است؛ زیرا رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: اصحاب من مانند ستارگان آسمانند، به هرکدام اقتدا کنید، هدایت می‌شوید. و اگر کسی ادعا کند که او سزاوار خلافت است و نه غیر او، آن هم به واسطه نزدیکی با رسول از حیث نسب و سبب، و همین معیار در هر عصر و زمانی ملاک خلافت است تا دنیا باقی است، پس کلام او بی‌مورد است؛ زیرا ملاک و معیار، تقواست و نه نزدیکی با رسول خدا صلی الله علیه و آله ، چنان‌که خداوند می‌فرماید: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ» و همچنین رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: تمام مسلمانان یکی هستند و علیه مخالف، در یک صف قرار دارند. پس کسی که به کتاب خدا ایمان بیاورد و سنت رسول را پذیرا باشد، بر طریق حق است و اشکالی در کار او نیست و کسی که برخلاف آن حرکت کند و از جمع مسلمانان جدا گردد، او را بکشید؛ زیرا در کشتن او صلاح امت نهفته است. همچنین پیامبر فرمود: کسی که جمعیت امت مرا متفرق سازد و شقّ عصای امت کند و در صفوف امت شکاف اندازد، پس او را به قتل برسانید، حال هرکس می‌خواهد باشد؛ زیرا اجتماع امت، رحمت است و جدایی امت، عذاب و امت من هیچ‌گاه بر گمراهی جمع نمی‌شوند و همه در برابر دشمن به سان یک دست هستند. از جماعت مسلمانان جدا نمی‌شوند مگر دشمنان، که در این صورت ریختن خون آنها مباح است.

تاریخ کتابت: محرم الحرام سال دهم هجری

افرادی مانند ابوسفیان، عکرمه بن ابی‌جهل، صفوان بن امیه، سعید بن عاص، خالد بن ولید، عباس بن ابی‌ربیعه، بشر بن سعد، سهیل بن عمرو، حکیم بن خرام، صهیب بن سنان، ابواعور اسلمی، مطیع بن اسود و... این عهدنامه را امضا کردند.1

پس از امضای این عهدنامه، آن را به ابوعبیده جراح سپردند. ابوعبیده نیز آن را به سفارش آنان در محلی از کعبه دفن کرد و تا زمان خلافت خلیفه دوم همچنان دفن بود.

-----------------------------

1. نک: غدیرشناسی، صص 65 ـ 68، به نقل از: بحارالانوار، ج 28، صص 103 ـ 105.

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

2- آیا می دانید چرا حادثه مهم بیعت مردم با امام علی ع با نام غدیر معروف شد؟

بیابان غدیرخم پس از سرزمین جُحْفه در 3 میلی (هر میل ‌1609متر) مکه قرار دارد و در آنجا رود کوچکی جاری بود.                                 

در این مکان، ولایت امام علی(ع) اعلام شد و 120 هزار حاجی، از زن و مرد، برای بیعت با آن حضرت دو روز در آنجا توقف کردند. چون این مراسم کنار این رود کوچک برگزار شد، به نام غدیر معروف گشت. البته این روز، نام‌های دیگری نیز دارد، مانند یوم الولایه (روز اعلام ولایت)؛ یوم البیعة (روز بیعت) و یوم الدّوح (روز بزرگ که حادثه بزرگی در آن رخ داد یا روزی که مردم در کنار درختان تنومند صحرای غدیر، با استفاده از سایه‌های آنها، سایبان برای خود درست کردند).

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

3-آیا می دانید نخستین کسی که با حضرت علی (ع) بیعت کردچه کسی بود ؟

پس از آنکه رسول خدا صلی الله علیه و آله پیام وحی را ابلاغ کرد و امام علی(ع) را به جایگاه فراخواند، نخستین کسی که دست آن حضرت را گرفت و با ایشان بیعت کرد، شخص رسول خدا صلی الله علیه و آله بود و سپس دیگران بیعت کردند.

مردان خدمت امام علی(ع) می‌آمدند و دست در دست آن حضرت می‌گذاشتند و می‌گفتند: «السلام علیک یا امیرالمؤمنین.» برخی مانند ابابکر و عمر و عثمان جلو آمدند و خطاب به امام گفتند: «بخٍّ بخٍّ لک یا ابالحَسَن لَقَدْ اَصْبَحْتَ مَولایَ وَ مَوْلی کُلّ مؤمنٍ و مؤمِنَةٍ؛ درود بر تو، درود بر تو ای پدر حسن! صبح کردی درحالی‌که امام من و امام هر مرد و زن مسلمان هستی».

سپس نوبت به زنان رسید. امام در جلوی خیمه بر زمین نشست، طشت آبی مقابل آن حضرت نهادند و امام دست مبارک را در آب تشت فرو برد. زنان مسلمان جلو می‌آمدند و دستی بر آب تشت می‌زدند و می‌گفتند: «السلام علیک یا امیرالمؤمنین».1

-----------------------------

1. نک: سیره حلبی، ج 3، ص 283؛ تذکرة الخواص الامه، ص 18؛ تفسیر عیاشی، ج 1، ص 329؛ اثباة الهداة، ج 3، ص 543؛ تفسیر برهان، ج 1، ص 485؛ تاریخ دمشق، ج 2، ص 548؛ مناقب خوارزمی، ص 94؛ مسند ابن حنبل، ج 4، ص 281؛ فصول المهمه، ص 24؛ ذخائر العقبی، ص 67 و... .